loading...
تدوینگری
علی قدبی بهابادی بازدید : 71 شنبه 06 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

 

 

 

 

 

 

 

نقدی بر کتاب «الفبای تدوین » نوشته «روی تامپسون»

اصولا همیشه تدوین را از مراحل مهم ساخت یک فیلم خوب تلقی می شود. جمله معروف «فیلم سر میز تدوین فیلم می شود»نیز این را تصدیق می کند. اما سوال اساسی این است که آیا تدوین یک اتفاق صرفا فنی است یا مرحله ای است که دانش فنی و دانش تئوری سینما با هم در می آمیزد؟ پاسخ ناگفته پیداست . همانگونه که یاد داشتن کلمات برای شعر گفتن کافی نیست ، آموختن نرم افزار لازم هست اما کافی نیست.
کتاب «الفبای تدوین» نوشته «روی تامپسون» سعی در پاسخ دادن به سوالاتی دارد که هر فیلمساز یا تدوین گر ابتدای ورود به این رشته در سر دارد . سوالاتی از قبیل اندازه نماها ، اسامی تخصصی نماها ، تفاوت لنزها و... در این کتاب به سادگی اما به تفصیل توضیح داده شده است . این کتاب مشتمل بر 8 بخش مجزاست که هر بخش ابزاری را در اختیار مخاطبان تازه کارش قرار می دهد که مخاطب را در تبدیل شدن به یک تدوین گر حرفه ای یاری نماید . البته باید در نظر داشت هر فیلمساز نیز حتی اگر علاقه ای به تدوین فیلم نداشته باشد باید و لاجرم تدوین را بداند البته تدوین به معنای صرفا مدوّن کردن فیلم بر اساس فیلمنامه نیست . یادتان نرود که در ابتدای این نوشته گفته شده که «فیلم سر میز تدوین، فیلم می شود» دقیقا همین جمله باعث می شود که به دو نکته اساسی توجه نمائیم اول اینکه اگر فیلمسازی در ابتدای نگارش فیلمنامه و بالاخص هنگام دکوپاژ به مختصات و ساختار تدوین فیلمش توجه نکند، باید منتظر اتفاق ناگواری به معنای تغییرات اساسی هنگام تدوین باشد. نکته دوم اینکه صرفا خوب فیلمنامه نوشتن و خوب کارگردانی کردن پایان قصه فیلمسازی نیست، بلکه تدوین نیز از مراحل اساسی است . اگر کمی دقیقتر بنگریم، می بینیم که یکی از مولفه های اساسی شاهکارهای سینمایی ، علاوه بر فیلمنامه ، کارگردانی ، بازیگران ، کیفیت فنی و... مقوله تدوین است چون اگر تمام خوبی های فیلم در کنار یکدیگر با منطق جدی و مطمئن قرار نگیرند یک شاهکار خلق نمی شود . خوشبختانه کتاب الفبای تدوین با زبانی ساده و روان و با استفاده از تصاویر و اشکال مرتبط سعی در انتقال مفاهیم درست و به روز تدوین دارد . این کتاب 124 صفحه ای ترکیبی است از عکس و متن که یاری گر تدوین گران و علاقه مندان به این رشته خواهد بود . اما از سویی دیگر همانطور که در سطور بالا اشاره شد، تدوین یک مقوله صرفا فنی نیست . ویرایش ، آراستگی و پیوستگی نماها در سینما به همان اندازه حائز اهمیت است که در معماری مسایلی همچون طرح ، ساختار و ساختمان مد نظر است . یکی از دلایل اصلی مقایسه سینما با معماری دقیقا در همین مقوله تدوین نهفته است .اگر در نزدیکان خود یک معمار سراغ دارید قاعدتا باید کلمه کانسپت را شنیده باشید . کانسپت به معنای مفهوم ، تصور و عقیده است . یک معمار باید برای تدوین فضای مورد نظرش در یک ساختمان کانسپتی مبتنی بر ایده و کاربری ارائه دهد چون انسان به عنوان استفاده کننده از فضاهای معماری شده غرق در ساختمان می شود پس معمار بی دلیل نمی تواند چیزی را کنار چیز دیگری قرار دهد . در سینما هم داستان به همین شکل است یعنی مخاطب غرق در فضای فیلم می شود با این تفاوت که کاربری تدوین ایجاد درام و موقعیت دراماتیک در فیلم است . برای مثال اگر به فیلم داستان های عامه پسند(پالپ فیکشن) به عنوان یک اثر فاخر از لحاظ تدوین بنگریم می بینیم که این فیلم علاوه بر همه محسنات از تدوین منسجم ، قوی و با کاربری برخوردار است این بدان معناست که تدوین خواه ناخواه در روند روایت و خلق موقعیت دراماتیک تاثیر گذار خواهد بود پس با این تفاسیر به نتیجه ای منطقی دست پیدا کرده ایم. این نتیجه همان جمله ای است که اشاره کوتاهی بدان شد ، یعنی یک کارگردان علاوه بر اینکه باید کارگردانی را خوب بداند باید تدوین را هم خوب بشناسد . امکان دارد که یک کارگردان از تدوین فنی (نرم افزار) سررشته ای نداشته باشد اما باید تفکر تدوین را خوب بشناسد . تفکر تدوین همان منطق ، ایده یا مفهوم (کانسپت) چینش نماها برای خلق موقعیت دراماتیک است . اما وظیفه کسی که صرفا می خواهد تدوین گر باشد کمی سخت تر می نماید چون علاوه بر مهارت فنی باید تفکر تدوین را خوب آموخته باشد . باید همین جا بگویم که کتاب الفبای تدوین در باب ایجاد تفکر تدوین برای مخاطب سخنی به میان نیاورده است به همین منظور نیز نویسنده نام کتابش را الفبای تدوین گذاشته است .
این نکته را هم باید متذکر شد که شروع فعالیت در زمینه تدوین فیلم نیازمند اطلاعاتی ابتدایی در خصوص سینماست اگر بخواهید تدوین گر خوبی باشید اما در ابتدای راه هستید باید ابتدا الفبای تدوین را بیاموزید سپس فیلم هایی را که می بینید بر اساس الفبایی که یاد گرفته اید تحلیل کنید بعد از آن باید کم کم دست به تدوین فیلم های کوچک بزنید و در زمینه شناخت سینما و مکاتب سینمایی علم اندوزی کنید .
خوشبختانه کتاب الفبای تدوین ابزار اولیه را در اختیار قرار می دهد این ابزار شامل شناخت نماها ، تدوین ، برش ، میکس یا همگدازی ، فید یا محو تدریجی ، انواع پنج گانه تدوین ، قواعد عمومی و قواعد کاری است که تامپسون هر کدام را به نحوی جذاب و ساده بیان نموده است .
حال این سوال مطرح است که دیدن فیلم ها و تحلیل آنها (از حیث تدوین) چه سودی و چه ضرورتی برای تدوین گران دارد باید گفت به 3 جهت دیدن فیلم قدرت شما را در تدوین فیلم افزایش می دهد . اول . با دیدن فیلم های شاخص و با داشتن ابزار ابتدایی تدوین «که از کتاب هایی مانند الفبای تدوین اخذ نموده اید» کاملا متوجه می شوید که خلق یک شاهکار در مقوله تدوین صرفا رعایت نمودن اصول اولیه تدوین است .
دوم اگر روزی به این نتیجه رسیدید که اصول ابتدایی تدوین کمکی به شاهکار شدن فیلمتان نمی کند و خواستید اصول اولیه را زیر پا بگذارید ، لااقل با لمس این اصول اولیه ، ساختار اساسی تدوین را آموخته اید و به راحتی می توانید این ساختارها را در جهت بهتر شدن فیلمتان زیر پا بگذارید . چون برای شکستن یک اصل باید کمبودهای آن اصل را به خوبی شناخت و سعی در بهبود آنها داشت .
سوم شاید با دیدن و تحلیل کردن به نتایجی منطقی و عملی در بکارگیری اصول تدوین در فیلم خود برسید که این خود بسیار حائز رتبه و اهمیت است از سویی دیگر با تحلیل هر فیلم با کانسپت چینش نماها در فیلم  آشنا می شوید و همچنین از رابطه نزدیک سینما و معماری شگفت زده می شوید .
با توجه به گفته های فوق باید بدانید که نقطه شروع همینجا یعنی خواندن کتاب الفبای تدوین روی تامپسون است کتابی که با اینکه بیشتر شبیه یک جزوه کوچک است اما به صورت کاملا کارگاهی تدوین را به شما می آموزد و جرقه اول برای مطالعات بعدی را فراهم می آورد .
برای آشنایی بیشتر باید بگویم که در معرفی این کتاب آمده است : «الفبای تدوین» راهنمایی است مقدماتی برای کسانی که می خواهند فیلمشان را تدوین کنند . «روی تامپسون» این کتاب را برای کمک به تازه کاران نوشته است ، اگرچه بیان روان متن کاربران حرفه ای را هم سر شوق می آورد . او در این کتاب با زبانی ساده و خالی از اصطلاحات فنی و با استفاده از تصویر و نمودار به شما نشان می دهد که چگونه می توانید بین دو نما تدوین مناسبی بکنید . انواع نما ، انواع فید ، عناصر ششگانه کات و میکس و قواعد عمومی از فصل های این کتاب هستند . روی تامپسون تهیه کننده و کارگردان مستقلی است که با تلوزیون برلین و موسسه گوته در مونیخ همکاری می کند. «الفبای نما» دیگر اثر شاخص اوست .
البته دو نکته در خصوص معرفی کتاب که در بالا به صورت کامل آمده است باید عرض نمایم اول اینکه اگرچه در معرفی این کتاب ، از تدوین گران به عنوان کاربر نام برده شده است  اما به اعتقاد من تدوین گر کاربر نیست چون تدوین گر مانند شاعری است که با چینش نماها با زبان تصویر شعر می سراید پس همانقدر که شاعر کاربر نیست تدوین گر هم کاربر نیست از سویی دیگر کاربر قلمدادکردن یک تدوین گر باعث می گردد که تفاوتی میان تدوین گر فیلم پالپ فیکشن با تدوین گر یک همایش ساده قائل نباشیم که این خود اجحافی بزرگ است .
دوم . متاسفانه اشکالی که نه در این کتاب بلکه در اکثر کتب سینمایی به وضوح لمس می شود، ترجمه لغت به لغت اصطلاحات فنی است . در این دست کتاب ها می بینیم که مثلا اندازه نمایی مثل "لانگ شات" دقیقا به "نمای دور" ترجمه می گردد. که این یک اشتباه بزرگ است چون به خاطر زیبایی از اصل کلمات استفاده نمی شود ، بلکه لانگ شات شناسنامه و معرف هویت یک نماست . این کار دقیقا مانند این است که مثلا در یک داستان شخصیتی باشد به نام "ناصر" و وقتی مترجم دست به ترجمه می زند به جای اینکه بنویسد "ناصر دنبال کیفش می گردد" بگوید "یاری کننده دنبال کیفش می گردد" که این اتفاق خنده دار می نماید که متاسفانه در این کتاب هم دیده می شود.
در آخر باید بگویم که اگر می خواهید فیلمساز باشید باید تدوین بدانید و اگر می خواهید تدوین گر باشید و در ابتدای راه هستید اصول ابتدایی تدوین را بیاموزید . کتاب «الفبای تدوین» می تواند شما را به خوبی راهنمائی کند.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    این سایت را چگونه ارزیابی میکنید
    آمار سایت
  • کل مطالب : 35
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 43
  • بازدید ماه : 40
  • بازدید سال : 13,138
  • بازدید کلی : 55,336
  • کدهای اختصاصی

    Up Page
    کد پرش به بالای صفحه وب

    علی قدبی بهابادی